خیلی پستی
تاريخ : دو شنبه 13 خرداد 1392برچسب:, | 16:23 | نویسنده : °•شبگرد شعرها•°

 

از زبون یه پسره:با دوستم رفته بودیم سفره خونه یه

دختر پسر هم اومده بودن،از رفتارشون معلوم بود با هم

دوست بودن،پسره پشتش به من بود ولی دختره رو به

من،معلوم بود پسره بدجور عاشق دخترس،اولش یکم با

نگاه با دختره حرف زدم،با یه کاغذ بهش اشاره کردم

اونم با یه نگاه تایید کرد،وقتی خواستن برن پسره رفت

جلو که حساب کنه،منم خیلی سریع کاغذ رو دادم به

دختره،توی کاغذ براش نوشته بودم:


(خیلی پستی)



نظرات شما عزیزان:

ALIREZA
ساعت4:27---28 تير 1392
عالی بود


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







  • دوصفر هفت
  • قالب پرشین بلاگ